شبکه چهار - 4 بهمن 1398

جنبشی که جهانی شد - قسمت اول و دوم - (در بزرگداشت "رزمندگان بدون مرز")

نشست (جامعه بی‌دشمن، وجود ندارد) _ مشهد _ ۱۳۹۶

بسم‌الله الرحمن الرحیم

دوستان فرمودند در حوزه‌ی دشمن‌شناسی یعنی شناخت درست و دقیق دشمن صحبت کنیم. اساساً برای چه دشمن؟ وقتی دوستان تعبیر دشمن‌شناسی را به کار می‌برند و می‌گویند در این حوزه بحث بکنیم چند سوال متوجه شما هست. یکی این که چرا دشمن؟ دوم این که چرا و چگونه شناختن دشمن؟ چرا باید یک شناخت دقیق و درستی از دشمن داشت؟ و سوم این که این شناخت به چه کار می‌آید. در پاسخ پرسش اول ما باید یک سوال بپرسیم و آن این است که اصلاً جدا از عقیده و حق و باطل و اقتضاعات مسلمانی و انقلابی‌گری است. همه‌ی این‌ها را کنار بگذاریم. آیا کسی و جامعه‌ای و کشوری در دنیا وجود دارد که دشمن نداشته باشد؟ چون بعضی‌ها این‌طور بحث و وانمود می‌کنند که دشمنی در کار نیست و شما دشمن‌تراشی کرده‌اید. دشمنی در کار نبود. ما دشمن نداشتیم. انقلاب و حضرت امام آمد و بعد یک عده‌ای با ما دشمن شدند و الا قبل از انقلاب که آمریکا دشمن ما نبود. اسرائیل دشمن ما نبود. انگلیس و دیگران دشمن ما نبودند و ما دشمن نداشتیم. انقلاب دشمن‌سازی و دشمن‌تراشی کرد. حضرت امام با شعارهای انقلابی و تلاش برای اصلاح وضعیت امت اسلام و برای تغییر شرایط ذلت‌بار ایران انقلاب کرد و این درست است و هدف ایشان هم خیر بود و خدماتی هم کرد اما دشمن‌تراشی شد. جواب این پرسش خیلی واضح است. آن‌قدر واضح است که بعضی‌ها آن را نمی‌بینند. چنان که می‌گویند کسی که روز سوال کند و بگوید خورشید چیست و کجاست از شدت وضوح نمی‌فهمد. خورشید همان چیزی است که باعث شده همه جا را ببینی. خود خورشید را نمی‌بینی. یک سوال ما این است که کدام کشور دشمن ندارد و آیا ایران دشمن نداشت؟ تفاوت در این بود که دشمن یعنی آمریکا و این‌ها قبل از انقلاب به طور کامل بر ما مسلط بودند. ارباب که با نوکرش دشمن نیست. مسئله این است. ارباب وقتی بر تو مسلط است که تو نوکر او هستی و طبیعتاً دشمن او نیستی و او هم دشمن تو نیست. رابطه‌ی ارباب و رعیت، رابطه‌ی دشمنی نیست بلکه رابطه‌ی استثمارگر و استثمارشونده است. این‌ها می‌گویند اگر شما همان‌طور برده می‌ماندید بهتر بود و دشمن هم نداشتید. به جای این که آمریکا دشمن شما باشد اگر ارباب شما بود طبیعتاً فتنه و مصیبت برای شما درست نمی‌کردند. این پاک کردن صورت مسئله است. دشمن، دشمن است. منتها وقتی دشمن ارباب توست تو دشمنی را نمی‌بینی. دشمن آن کسی است که این ملت را غارت کرد و می‌کند. این‌ها مفهوم دشمنی را نمی‌فهمند. یعنی اگر دشمن سوار تو بشود و از تو کار بکشد و یک چیزی هم جلوی تو بیندازد دشمن نیست. دوم این که همه‌ی ملت‌ها دشمن دارند و همه‌ی اشخاص دشمن دارند. شما یک نفر را با هر عقیده‌ای نشان بدهید که دشمن ندارد. هیچ کس نیست. آیا کسی را سراغ دارید که هیچ دشمنی نداشته باشد؟ یک نفر آدم باشد. یک نفر را می‌شناسید که هیچ دشمنی نداشته باشد؟ هرگز. فقط کسی دشمن ندارد که وجود ندارد و در منطقه زندگی نمی‌کند. منتها فرق در این است که دشمن تو کیست و دوست تو کیست؟ چه کسی با تو دشمنی می‌کند و چرا؟ حالا از این‌جا به بعد است که دوستی‌ها و دشمنی‌ها معانی متفاوتی پیدا می‌کند. از حوزه‌ی شخص شروع کنیم. شما به عنوان شخص دو تیپ دوست و دشمن دارید. یا یک وقت دوستی‌ها و دشمنی‌ها شخصی است و از روی منافع شخصی است و منشأ آن حسادت و کینه و جاه‌طلبی و تکبر و از این قبیل است که این دشمنی‌ها دشمنی‌های باطل است. ما با هیچ کس نباید بر سر این موارد دشمن باشیم. با کل هفت میلیارد انسان در سراسر جهان باید دوست باشیم و دوست هستیم و همه برادر و خواهر هستیم. همه فرزندان آدم و حوا هستیم و یک خانواده هستیم. اما یک سری دشمنی‌ها دشمنی‌های عقیدتی بر سر حق و باطل است. ما اگر مسلمان باشیم نمی‌توانیم دشمن باطل، دشمن ظلم نباشیم. مسلمان دشمن ظلم و بنابراین دشمن ظالم است. حتی با شخص ظالم هم پدرکشتگی ندارد. به خاطر صفت ظلم با او درگیر است. یعنی وقتی مرگ بر آمریکا هم می‌گویی منظور مرگ بر ذات آمریکا همیشه یا در هر شرایطی نیست. وقتی می‌گویی آمریکا منظور آمریکا به صفت ظلم و استکبار است. یعنی چون مرگ بر استکبار پس مرگ بر مستکبر و الا اگر یک وقت استکبار نداشت و مستکبر نبود آن هم مثل بقیه‌ی کشورها می‌شود. وقتی مرگ بر اسرائیل می‌گویی برای این است که اصل وجود رژیم اسرائیل با ظلم و با خون انسان‌های مظلوم و با غارت و اشغال شکل گرفت. وقتی مرگ بر انگلیس می‌گویی برای این است که این حکومت در سراسر جهان 150 سال جنایت و غارت کرد و یکی از قربانیان آن ما بودیم. قضیه این است. مرگ بر صدام به خاطر جنایات اوست. مرگ بر شاه به خاطر جنایات و خیانت اوست. با شخص این اشخاص که کسی کار نداشته است. اگر همین‌ها صفات دیگری داشتند و عملکرد دیگری داشتند کسی مرگ بر این‌ها نمی‌گفت. پس این دشمنی دست کم دو پاسخ دارد. یک، دشمنی ما دشمنی با اشخاص و کشورها نیست بلکه دشمنی با استکبار و ظلم است و چون این‌ها مصداق آن هستند باید با این‌ها درگیر شد. دو، همه‌ی کشورها دشمن دارند و داشته‌اند. ایران هم از قبل داشته است. منتها آن موقع ما زیر پای دشمن بودیم و آن‌ها ارباب ما بودند و کسی جرئت نداشت مرگ بر آمریکا بگوید چه برسد که بخواهد مرگ بر شاه بگوید. وقتی حضرت امام را سال 43 بازداشت کردند گفتند آقا شما مرجع تقلید هستی. برو کارهای مذهبی و دینی بکن و به سیاست چه کار داری؟ به سه شرط شما را آزاد می‌کنیم. یکی این که دیگر علیه آمریکا هیچ چیزی نگویی. دوم، علیه شاه هیچ چیزی نگویی و سوم این که علیه اسرائیل چیزی نگویی. حضرت امام گفت من اصلاً غیر از این سه مورد حرفی ندارم. کل حرف من همین سه مورد است. شما هر کاری می‌خواهید بکنید ولی من به وظیفه‌ی خود عمل می‌کنم که بعد حضرت امام را به زندان انداختند و بعد هم تبعید کردند. پس جمع‌بندی این است که همه دشمن دارند. دشمن تو کیست؟ سر چه چیزی دشمن است؟ تفاوت دوره‌ی حضرت امام و انقلاب با قبل در این بود که ما دشمن را برای اولین بار شکست دادیم و ارباب را بیرون کردیم و زنجیرها پاره شد. صدای آمریکا در آمد. از آن به بعد است که دشمن شدند. ما دشمن‌تراشی نکردیم. این‌ها دشمن ما بودند و ما دشمن را بیرون کردیم. دشمن نتراشیدیم. نکته‌ی بعدی این است که دشمن کیست؟ تا وقتی که کسی تاریخ معاصر را درست نخواند، تاریخ کشورش را درست نداند، تاریخ منطقه و تاریخ جهان را در صد سال اخیر درست نداند نمی‌فهمد چرا ما به آمریکا و انگلیس و اسرائیل و شاه و صدام و رژیم آل سعود گیر داده‌ایم. می‌گوید برای چه گیر داده‌ای؟ این سوال برای آن است که تاریخ را نمی‌دانی. برای آن است که تاریخ نخوانده‌ای. برای این که وقتی چشم باز کرده‌ای سرزمینت را آزاد و مستقل دیده‌ای و در حال نبرد با دشمن در خارج از مرزهای خودش دیده‌ای. این‌ها پیشروی‌های بزرگی بود. ندیدی آن روزی را که مستشارها و افسرهای آمریکایی در این کشور، چند صد هزار آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی بر کل کشور حکومت می‌کردند و در خیابان اگر یک دختر زیبایی را می‌دیدی اداره می‌کرد و می‌گفت او را سوار کنیم و می‌بردند و خانواده و شوهر او جرئت اعتراض نداشتند. این که از نفت ما تا ارتش ما تا رادیو و تلویزیون و تا صدا و سیمای ما و تا مجلس و تا خود شخص شاه تحت کنترل کامل این‌ها و گوش به فرمان این‌ها بودند. هیچ انتخابات واقعی نبود. هیچ رسانه‌ی آزادی نبود. این‌ها را که ندیده‌ای. این نسل و بچه‌هایی مثل شما که بعد از انقلاب و بعد از دهه‌ی شصت به دنیا آمده‌اند نمی‌دانند قبل از انقلاب چه اتفاقاتی گذشته و در دهه‌ی 60 چقدر به این ملت ظلم شد. الان را می‌بیند که کشور خیلی نسبت به آن موقع بی‌مشکل است. کشوری که آمریکا و شاه می‌گفتند ما آن را مدرن کردیم کل دانشجوهایش صد هزار نفر بودند. جمعیت ایران 35 میلیون بود. الان جمعیت 85 میلیون است و حدود دو برابر شده ولی دانشجوهای ما چند برابر شده است. آن موقع جمعیت آن قدر بود ولی علم و گسترش دانشگاهی آن‌قدر بود. وضعیت زنان و دختران در این کشور هم همین‌طور بوده است. یا باید دین و عفت و حجاب خود را حفظ می‌کردند یا باید می‌آمدند بیرون و فعالیت اجتماعی و علمی داشته باشند. الان زنان طوری با امکان حفظ پوشش و عفت و کرامت خودشان بیرون هستند و الان 65، 70 درصد دانشجوهای ما خانم هستند و از این قبیل مسائل زیاد است. ایرانی که قدرت دفاع از مرزهای خودش را نداشت و شاه دو دستی بحرین را تسلیم کرد و اولین کشوری بود که خودش به دستور انگلیس به رسمیت شناخت الان فقط مستشاران این کشور و نه نیروهای نظامی ما به خواست دولت‌هایی که تحت هجوم تروریزم یا آمریکا و وهابیت قرار گرفته‌اند 4، 5 کشور فقط با راهنمایی‌های این‌ها پیروز شده‌اند و دشمن را عقب زده‌اند. یعنی تروریزم تکفیری و وهابی و آمریکا و رژیم‌های منطقه و آل سعود در عراق و سوریه و یمن و لبنان و غزه و افغانستان همه از اردوگاه انقلاب اسلامی شکست خوردند. این قدرت هست. البته ضعف‌هایی هم داریم که باید آن را اصلاح کنیم. یعنی شما باید آن‌ها را اصلاح کنید. دشمن کیست؟ این‌هایی که این قضایا را ندیده‌اند و می‌گویند دشمن چه کسی است و برای چه دشمن است علت اصلی این است که تاریخ نمی‌دانند و آن را نخوانده‌اند. وقتی چیزی از گذشته ندانی واقعاً برای تو سوال پیش می‌آید. مثل این که یک پدر و مادر و یک خانواده‌ای 30، 40 سال از طرف یک قلدر یا خان منطقه ستم و اهانت و تجاوز و غارت می‌بینند و بعد این خانواده و این ایل و تبار مبارزه بکنند و کشته بدهند و هزینه بدهند و با هزار مصیبت و گرفتاری این خان و ارباب را بیرون کنند و بعد از کل این قضایا بچه‌ی این‌ها به دنیا بیاید که اصلاً این مسائل را ندیده است. ندیده که آن‌ها به این‌جا می‌آمدند و خواهر و مادرش را برمی‌داشتند و می‌بردند. ندیده که آن‌ها چند خانه‌ی این‌ها را آتش زدند. ندیده که چقدر پدر این‌ها را شلاق زدند. ندیده که هر سال محصول زراعت و کارشان را برداشته و برده‌اند. این‌ها را ندیده است. نمی‌داند پدر و مادرش چرا از آن‌ها نفرت دارند و مرگ بر آن‌ها می‌گویند. بعد تعجب می‌کند و می‌بیند حالا که این خانه آزاد شده و تا حدودی آباد شده می‌گوید چرا به آن‌ها فحش می‌دهید؟ چرا می‌گویید مرگ بر آن‌ها؟ نمی‌داند که در همین زمان هم توطئه می‌کنند. قضیه این است. این‌هایی که می‌گویند مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس چیست و تا چه زمانی می‌خواهید این‌ها را بگویید و مشکل چیست و می‌گویند آن‌ها که زندگی خودشان را می‌کنند و ما هم زندگی خودمان را می‌کنیم بدانند که این‌طور نیست. بخشی از آن ثروتی که در آن‌جا می‌بینی برای این‌جا بود که بردند. قضیه این است. کسانی که درست این مسائل را نمی‌دانند طبیعی است برایشان این سوال پیش بیاید که این شعار مرگ بر چه هست و تا چه زمانی ادامه دارد. من به عنوان نمونه برای دشمن‌شناسی این بحث حضرت امام را می‌گویم. چون الان تقریباً سالگرد کشتار حجاج ما در مکه است. همین ایام حضرت امام در اولین سالگرد آن وضعیت بیانیه و اعلامیه‌ای داد که این اتفاقی بود که تا حالا نیفتاده بود و به دستور مستقیم آمریکا اتفاق افتاد و به دست آل سعود خبیث هم بود و می‌دانید قضیه این بود که قرآن در بحث حج بحث برائت از مشرکین را مطرح می‌کند. برائت از مشرکین یعنی همین مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل. این‌ها جزو محتوای حج است. حج ذاتاً عبادی و سیاسی است. پیامبر(ص) این را صریح می‌گویند. خود قرآن مفهوم برائت را در رابطه با حج مطرح می‌کند و اصلاً حج پیامبر(ص) بت‌شکنی بود. بت‌شکنی آن موقع یک اصلاح بزرگ دینی و سیاسی بود. چون بت ابزار قدرتمندان بود. به اسم مقدس‌تراشی و بت‌تراشی مردم مذهبی را آلوده و منحرف کرده بودند. اصلاً حج بت‌شکنی بود. اولین حجی که بعد از فتح مکه افتاد بت‌شکنی بود و رفتند و بت‌ها را شکستند. یعنی مظهر اقتدار حاکمیت قبل از اسلام که هم شرک بود و هم ظلم بود را شکستند. حضرت امام در بحث دشمن‌شناسی صفاتی راجع به آمریکا و راجع به آل سعود و دیگران می‌گوید که من بعضی از شاخص‌های آن را عرض می‌کنم. می‌گوید حکومت آل سعود از طرف آمریکا این وظیفه را دارد که زائران خانه‌ی خدا را کنترل کند و حادثه‌ی مکه و کشتاری که سال قبل این‌ها کردند جزئی از سیاست اصولی جهان‌خواران در قلع و قمع مسلمانان آزاد بود. این یک پروژه بود. چون بعضی‌ها می‌گفتند رفتید آن‌جا و شلوغ کردید و آن‌ها را مجبور کردید. آن‌ها ترسیده‌اند و شما را کشته‌اند. حضرت امام می‌گوید این حرف‌ها چیست؟ برای 4 شعار باید 400، 500 نفر را قتل عام کند؟ حاجی دست خالی را در مکه بکشند که 300 و خرده‌ای نفر از آن‌ها ایرانی بودند و نزدیک صد نفر از حجاج کشورهای دیگر بودند که به تظاهرات آمده بودند و بسیاری از این حجاج ما پدر و مادر شهید بودند و جانباز بودند که اصلاً نمی‌توانستند از خودشان دفاع کنند. حضرت امام می‌گوید می‌دانید چرا با ما دشمن هستند؟ اولاً ما برای همیشه اعلام برائت از مشرکین را خواهیم کرد. ما هیچ وقت با مشرکین کنار نخواهیم آمد. این اظهار تنفر و برائت و بیزاری برای همیشه خواهد بود. ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادی انرژی متراکم جهان اسلام را داریم. حضرت امام می‌گوید به ما می‌گویند ایران را از ما گرفتید. به بقیه‌ی کشورها و مسلمان‌ها کاری نداشته باشید. حضرت امام می‌گوید مسئله‌ی ما فقط نجات خودمان نبود. یک انرژی عظیمی در جهان اسلام متراکم شده، در این صد، صد و خرده‌ای سالی که شما جهان اسلام را اشغال کردید و غارت کردید و باید این انرژی متراکم شده آزاد بشود. ما می‌خواهیم این انرژی انقلابی آزاد بشود. ما این کار را خواهیم کرد. ما به یاری خداوند بزرگ به دست فرزندان قرآن روزی این کار را صورت خواهیم داد. یعنی وضعیت کل جهان اسلام باید تغییر کند. می‌گوید ما منتظر آن روزی هستیم که انشاالله همه‌ی مسلمین و بلکه همه‌ی دردمندان جهان علیه همه‌ی ظالمین جهان فریاد بکشند. ما می‌خواهیم جهان مظلوم علیه جهان ظالم فریاد بزند. می‌خواهیم ترس آن‌ها بریزد. به آن‌ها بگوییم ما انجام دادیم و شما هم می‌توانید. ما توانستیم و شما هم می‌توانید. می‌گوید ما می‌خواهیم ترس دنیا از این سه، چهار قدرت جنایتکار بریزد و بفهمند که می‌توان این‌ها را شکست داد و می‌توان این‌ها را بیرون کرد. این‌ها را از سرزمین‌های خود بیرون کنید. این کشتاری که از زائران ما کردند این‌طور بود که هدف‌شان اصلاً این‌ها نبود. هدف آن‌ها این بود که جلوی نفوذ اسلام ناب را که در حال گسترده شدن است و انقلاب ما نفوذ می‌کند را بگیرند و سیاست‌های استکباری خود را حفظ کنند. ارباب می‌خواهد ارباب بماند و این کارنامه‌ی سیاه و ننگین حاکمان بی‌درد در کشورهای اسلامی نشان می‌دهد که مصیبت و درد در پیکر نیمه ‌جان اسلام و مسلمین ادامه دارد. می‌گوید ببینید این حکومت‌های کشورهای مسلمان چقدر بی‌درد و چقدر فاقد شرف هستند. این‌ها عوامل آن‌ها هستند. این‌ها اجازه نمی‌دهند ملت‌های مسلمان آزاد بشوند. نکته‌ی دوم این که می‌گویند بالاخره وهابی‌ها این مساجد قشنگ و شیک را ساخته‌اند و ببینید که 50 یا 100 سال پیش مکه چطور بوده و حالا چطور است. بالاخره یک خدماتی به دین و مذهب می‌کنند. اولاً بدانید که همین‌ها هم تحت تأثیر انقلاب ما و از ترس این‌ها بود. چون حضرت امام اول انقلاب مطرح کرد که مکه و مدینه برای آل سعود و رژیم عربستان نیست بلکه برای کل مسلمین است. این‌ها آمده‌اند و ایدئولوژی وهابیت را تحمیل کرده‌اند و هیچ خدماتی هم به حجاج نمی‌دهند. چون آن موقع اصلاً هیچ چیزی در حج نبود. حضرت امام آن‌جا اعلام کرد نماینده‌ی کل کشورهای اسلامی یک شورا و یک هیئتی تشکیل بدهند و لااقل در ایام حج این‌ها مکه و مدینه را مدیریت بکنند. چون این‌ها اصلاً درست رسیدگی نمی‌کنند. از ترس این حرف حضرت امام بعد از انقلاب ما حکومت سعودی شروع کرد و برای اولین بار خرج‌های کلانی کرد که یک مقدار به این‌ها برسد و بگوید نه‌خیر، ما متولیان این‌جا هستیم. حالا اشکال دوم حضرت امام چه بود؟ حضرت امام می‌گوید پیامبر اکرم(ص) نیازی به مساجد اشرافی و مناره‌های تزئینی ندارد که شما فکر کنید این سنگ‌های گران‌قیمت از ایتالیا و معمار از غرب باید بیاید و اصلاً بحث ما هم این نبوده است. شما می‌خواهید یک اسلام اشرافی تجملی با ایدئولوژی خشک وهابیت درست کنید و از آن طرف آمریکا را بر مرکز جهان اسلام مسلط نگه دارید و مخفیانه هم با اسرائیل ارتباط کاملاً دوستانه داشته باشید و حامی اسرائیل باشید. حضرت امام می‌گوید اصلاً پیامبر اکرم(ص) احتیاجی به این مساجد اشرافی و مناره‌های تزئیناتی ندارد. این هم یک خط بود. کسانی هم داخل ایران فکر می‌کنند احیای اسلام به معنی مسجدهای خیلی شیک و گران و پرخرج و حسینیه‌های خیلی پرخرج ساختن است که این منطق، منطق انقلاب نیست. بله، امکانات برای مؤمنین فراهم بشود که به مساجد بیایند. امکانات زندگی و تشکیلات باید فراهم باشد اما رفتن به سمت اشرافی‌گری و تزئینات درست نیست. حضرت امام می‌گوید پیامبر اکرم(ص) به دنبال مجد و عظمت پیروان خود بود و نه به دنبال مساجد اشرافی که شبیه به کاخ باشند و متأسفانه با سیاست‌های غلط حاکمان کشورهای اسلامی امروز مسلمان‌ها به خاک مذلت نشسته‌اند. حالا هر چه می‌خواهید مساجد اشرافی شبیه به کاخ بسازید. پیامبر(ص) عزت مسلمین و سعادت مسلمین را می‌خواست و کاخ‌ها و مساجد اشرافی را نمی‌خواست. این هم یک نکته است. سوم این که حضرت امام از همان 30 سال پیش اعلام می‌کند که این وهابیت مرکز توطئه است. غرب به کمک وهابیت می‌خواهد اجازه‌ی تجدید حیات اسلام و مسلمین را ندهد. آن‌جا حضرت امام اعلام می‌کند که مراکز وهابیت در جهان کانون فتنه و کانون جاسوسی هستند. همه جا می‌خواهند جنگ شیعه و سنی را به راه بیندازند و همه جا علیه مسلمین جاسوسی می‌کنند و این‌جا هست که حضرت امام این اسلام را لو می‌دهد. در حوزه‌ی دشمن‌شناسی یک دشمن این اسلام قلابی است که حضرت امام با توصیفاتی از آن یاد می‌کند و تعبیر ایشان این است که می‌گوید اسلام اشرافیت. اسلام قلابی که دشمن ساخته این خصوصیات را دارد. یک، اسلام اشرافیت، یعنی اسلامی که با بخور بخور و عیاشی و بی‌دردی و رفاه‌پرستی و مفت‌خوری سازگار است. بهترین کاخ‌ها، عیاشی و شهوت‌رانی باشد و در عین حال هم به حج هم بروی و به حرم هم بروی و به زیارت هم بروی. ربا بخور و دزدی بکن و فاصله‌های طبقاتی ایجاد کن و در عین حال برای زیارت به حرم امام رضا(ع) هم بیا. دو، اسلام ابوسیفان است. اسلام ابوسفیان چه بود؟ ابوسفیان یک عمر با اسلام مبارزه کرد و وقتی که شکست خوردند و مکه فتح شد فقط از سر ترس و باز به همان دلیل دنیا محوری که 23 سال با اسلام در مکه و مدینه مبارزه کرد و به دلیل همان دنیامحوری و خودخواهی مسلمان شد. این‌ها یک تیپی بودند. جزو آخرین مسلمان‌ها بودند که وقتی دیگر مکه فتح شد گفتند ما هم مسلمان هستیم و ما هم قبول داریم و بعد علیه اسلام این بار به نام اسلام و زیر پرچم اسلام توطئه را ادامه دادند و همین‌ها بودند که بعداً پسر ابوسفیان یعنی معاویه به جای علی نشست و بعداً هم یزید سر حسین(ع) را برید و توطئه‌ها ادامه پیدا کرد. سوم اسلام ملاهای کثیف درباری است. حضرت امام افشا می‌کند و می‌گوید ما یک تیپ آخوند و ملا داریم که چه شیعه و چه سنی باشند کثیف هستند. این‌ها لباس روحانی دارند و از قرآن و دین و فتوا حرف می‌زنند ولی دین ندارند. هم شخصاً فاسد و کثیف هستند و هم درباری هستند و هدف آن‌ها رضایت خدا نیست بلکه هدف آن‌ها رضای حکومت‌ها و قدرت‌ها است. رضایت ارباب است. حالا اگر فرمایش یا سوالی هست بفرمایید و اگر نه هم که ادامه بدهیم.

امکان دارد چند کتاب در این رابطه معرفی بکنید؟

این کتابی که اول به شما معرفی می‌کنم «جدال دو اسلام، اسلام ناب و اسلام آمریکایی» است که خلاصه‌ی جلد بیست و یکم صحیفه‌ی حضرت امام است و از آن‌جا انتخاب شده است. اگر خودش را ببینید که بهتر است. کل صحیفه‌ی حضرت امام خواندنی است مخصوصاً آن جلد بیست و یکم که آخرین سخنان حضرت امام در سال آخر عمرش هست. اگر هم نه که این خلاصه را بخوانید. ببینید ما نمی‌توانیم به هیچ وجه حج را تعطیل کنیم. دو، سه سالی به حج نرفتند و بعد خود حضرت امام گفت اگر صدام را هم ببخشیم آل سعود را نمی‌بخشیم ولی در عین حال حج را نمی‌توان تعطیل کرد. سه سال موقتاً تعطیل شد و بعد حضرت امام گفت به حج بروند. اگر خطر داشته باشد، یعنی بدانی که اگر بروی خطر دارد، مثلاً آن حجی که 6، 7 هزار حاجی دو سال پیش از بین رفتند، اگر قبلش می‌دانستی این اتفاق می‌افتد نباید می‌رفتی. اما یک وقتی هست که شما مطمئن نیستی که همچین اتفاقی می‌افتد و طرف هم آن دفعه یک بهانه‌ای آورد و این دفعه عربستان قول قطعی داد که ما احترام حجاج شما را نگه می‌داریم و امنیت آن‌ها را حفظ می‌کنیم. حالا این‌جا دو نظر بود. مثلاً خود من به نظرم اگر نمی‌رفتند بهتر بود. چون احتمال می‌دادم هم داعش ضربه خورده و یک کاری بکنند. ولی یک تحلیل این بود که اتفاقاً چون این‌ها الان ترسیده‌اند و پیارسال هم آن اتفاق افتاد و آبروی آن‌ها رفت امسال اتفاقاً شدیداً ملاحظه می‌کنند. نمی‌توان حج را همین‌طوری تعطیل کرد.

الان دقیقاً هدف اصلی داعش چیست؟ چون هم به کشورهای اروپایی ضربه می‌زند و هم به این طرف ضربه می‌زند.

سوال خوبی کردند. می‌گویند بالاخره داعش چه هست؟ هم به ما ضربه می‌زند و هم به اروپا ضربه می‌زند. داعش یک اتاق فرمانی داشت و یک بدنه‌ای دارد. این‌ها با هم فرق می‌کنند. اتاق فرمان آن آمریکا و آل سعود و اسرائیل بودند برای این که جلوی بیداری اسلامی را بگیرند تا رژیم‌های آن‌ها سقوط نکند و اسرائیل هم در خطر سقوط بود و در چهار جنگ پشت سر هم شکست خورد. این‌ها همان‌ها بود. بعد دیدند به هیچ شکل نمی‌توانند با ارتش‌های رسمی بیایند سوریه را بگیرند و در لیبی فلان کار را بکنند و در یمن این کارها را بکنند. پس دو کار انجام دادند. یک استخدام مزدور بود که بیش از دو سوم نیروهای امثال داعش مزدور هستند. پول می‌گیرند. یا از ارتشی‌های بازنشسته هستند یا حتی از ارتش‌های کشورهای عربی هستند و لباس شخصی می‌پوشند و یا از جاهای دیگر زندانی هستند. ولی یک سوم آن‌ها شاید یک مقدار کم‌تر و بیشتر باشند، تعداد آن‌ها را نمی‌توانم دقیق حدس بزنم بچه مسلمان‌های معتقد سنی هستند که فریب این شعار را خوردند. از اروپا و آمریکا به این‌جا آمده‌اند. به این‌ها گفته‌اند به این‌جا بیاید که ما می‌خواهیم خلافت اسلامی درست کنیم. نگفتند که چرا در سوریه می‌خواهید خلافت اسلامی درست کنید؟ چرا در عربستان و حجاز اول خلافت اسلامی درست نمی‌کنید؟ چرا در کویت و قطر و بحرین و امارت و مصر و سودان و اردن خلافت اسلامی درست نمی‌کنید؟ برای این که رژیم‌های این‌ها همه نوکر آمریکا هستند. آن‌جا نه لازم است دموکراسی باشد و نه خلافت اسلامی لازم است. درست به سوریه آمدند. چون تنها حکومت عربی بود که به فلسطین خیانت نکرده بود. پس اصل این یک توطئه برای شکستن خط مقاومت و کمک به اسرائیل و این رژیم‌ها و مبارزه با انقلاب است. اما بخشی از بدنه‌ی این‌ها که می‌جنگد و طرفی که عملیات انتحاری می‌کند و به خودش بمب می‌بندد و می‌آید در سوریه و عراق می‌جنگد فریب خورده هستند. یا قصد این آدم خیر است و خیانت و جاسوسی نیست و بازی خورده که باید این‌ها را آگاه کرده است. مثل خوارج که در صدر اسلام همین‌طور بودند. اتاق فرمان آن‌ها یک عده آدم‌های پست مادی قدرت‌طلب و حسود و کینه‌توز بودند. حتی در ارتباط با معاویه و کینه‌های قبیله‌ای بودند. ولی بدنه‌ی خوارج چه کسانی بودند؟ سربازهای خود علی(ع) بودند که علیه علی(ع) شورش کردند و انتحاری عمل کردند. همین ابن ملجم انتحاری آمد و امیرالمؤمنین علی(ع) را ترور کرد. او نیامد که بعد زنده برگردد و مدال بگیرد. انتحاری آمد و علی(ع) را زد و بعد هم اعدام شد. قضیه این است. پس بخشی از بدنه و بخش اصلی فرماندهان داعش و القاعده و جریان‌های جهادی تکفیری و النصره در پشت صحنه وابسته به غرب و صهیونیزم و آل سعود است و ایدئولوژی آن‌ها را هم همین‌ها تعیین کرده‌اند. آمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه پشت این قضیه هستند. همین چهار، پنج کشور که صد سال است دنیا را به خاک و خون کشیده‌اند و می‌گویند ما ارباب جهان هستیم. اما بدنه‌ی آن‌ها بعضاً بچه‌ها مسلمان هستند که ما تا می‌توانیم باید این‌ها را آگاه کنیم. اگر آگاه بشوند بر می‌گردند. ولی وقتی نتوانیم آن‌ها را آگاه کنیم و می‌آیند و می‌جنگند تو مجبور هستی با آن‌ها بجنگی. ولی کشتن این‌ها هدف نیست بلکه دفاع از خود است. بدنه‌ی این‌ها آمریکایی نیستند. این‌ها می‌گویند حکومت‌های کشورهای عربی هم نوکر اروپایی‌ها و غربی‌ها هستند. این حرف آن‌ها درست است که اروپا و آمریکا صد سال است که جهان اسلام را بدبخت کرده‌اند. می‌جنگند و کشورهای آن‌ها را گرفته‌اند و تجزیه و غارت کرده‌اند و با دیکتاتوری و خفقان آن‌ها را عقب‌مانده نگه داشته‌اند. این حرف، حرفِ حضرت امام بود. حتی این تیپ‌های مثل القاعده را هم مدیون حضرت امام هستند. حضرت امام این‌ها را افشا کرد و گفت این‌ها هستند. اما جهاد اسلامی که حضرت امام به راه انداخت به کوچه و خیابان‌های اروپا و آمریکا نمی‌رود و مردم بیچاره کنار خیابان را زیر ماشین بگیرد. این دیگر جهاد وهابی است. جهاد اسلامی هرگز این کار را نمی‌کند. این‌ها در کشورهای اروپا مردم بدبخت کنار خیابان را با ماشین زیر می‌گیرند یا توریست‌ها را می‌کشند. ما در جهاد اسلامی چنین چیزی نداریم. بله، اگر حکومت‌های اروپایی مثل انگلیس و فرانسه و آن‌هایی که در کشورهای اسلامی صد سال است جنایت کرده‌اند و می‌کنند بتوانی ضربه بزنی، به حکومت و ارتش آن‌ها که جنایت کرده‌اند ضربه بزنی درست است و نه به مردم بدبخت کنار کوچه و بازار. البته این‌ها از این کار هم دفاع کردند. بدنه‌ی داعش و القاعده دو تیپ هستند. یک عده آن بالا وابسته و مزدور هستند. اما یک عده‌ای از آن‌ها واقعاً به حساب خودشان انقلابی هستند. به آن‌ها گفته‌اند شیعه منحرف است پس با شیعه هم مخالف هستیم. با غرب هم مخالف هستیم چون مصیبت‌های جهان اسلام زیر سر آن‌ها است. البته این‌ها معمولاً می‌گویند ما فعلاً‌ باید اول حساب شیعه را برسیم و بعد که وقت شد به سراغ اسرائیل و آمریکا می‌رویم که این بهانه است. اما یک بخشی از این‌ها هستند که می‌گویند با هر دو می‌جنگیم. حتی یک بخشی از این‌ها مثل بن‌لادن قبل از آن که او را بکشند به القاعده در عراق پیام داد و گفت درست است که ما با شیعه مخالف هستیم اما شیعه دشمن اصلی ما نیست. دشمن آمریکا است. این‌قدر مردم شیعه را نکشید. یعنی خود رهبر القاعده هم می‌گفت ما با شیعه مخالف هستیم ولی دشمن ما آمریکا است. حالا بخشی از این‌ها که می‌بینید در اروپا و آمریکا عملیات می‌کنند یا حتی در عربستان علیه حکومت عربستان هم عملیات کردند آن تیپ‌های مردمی هستند که فریب این قضیه را خورده‌اند و در عین حال آن‌جا عمل کرده‌اند. حتی بعضی از علما گفته بودند چرا مردم کنار خیابان را در لندن و پاریس و بلژیک و اسپانیا و آمریکا می‌کشید؟ حالا آن وقت یازده سپتامبر پنتاگون را زدید که پنتاگون مرکز جنگ آمریکا است و زدن آن حلال است. اما رفتید برج دو قلو و جاهای دیگر و هواپیما که مردم بی‌گناه در آن نشسته‌اند را منفجر کردید. این‌ها چه کارهایی است؟ حالا این هیچ، مردمی که کنار خیابان می‌روند و زن و بچه هستند را با ماشین زیر می‌گیرید. این کجای جهاد اسلامی است؟ بعد داعش بیانیه داد که این‌ها باید مزه‌ی این را بفهمند که این‌قدر می‌آیند کشورهای اسلامی را بمباران می‌کنند و زن و بچه و مردم بی‌گناه را می‌کشند. هر چه می‌گوییم که کسی گوش نمی‌کند. چند بار که زن و بچه‌ی خودشان کشته بشوند بعد می‌فهمند چه خبر است. بعد فریاد می‌زنند و ما می‌گوییم ما پنج نفر شما را کشته‌ایم ولی شما 500 هزار نفر را کشته‌اید. به این شکل توجیه شرعی هم کرده‌اند و گفته‌اند که بله، ما آدم‌های بی‌گناه را کشته‌ایم ولی برای دفاع از مردم بی‌گناه دیگر که هزار برابر این‌ها هستند این کار را کرده‌ایم. آمریکا می‌گوید ما در ژاپن بمب اتم انداختیم که جنگ دیگر تمام بشود. یعنی 300 هزار نفر آدم را در ژاپن یک جا کشتیم تا چند میلیون آدم کشته نشود. داعش هم با همین استدلال آمریکایی حرف زده است. گفته ما در چند کشور اروپایی و آمریکایی 5، 10 نفر آدم بی‌گناه را می‌کشیم تا جلوی کشتار آدم‌های بی‌گناه دیگر گرفته بشود. بعد که گفتند چرا می‌کشید ما می‌گوییم شما اکثر ما را می‌کشید. چطور شما زن و بچه و پیرمرد و پیرزن را می‌کشید و این‌ها چیزی نیست. تا این‌جا دو نفر از شما کشته بشود همه به صدا در می‌آیید؟ این هم به اصطلاح استدلال داعش که شبیه به استدلال آمریکایی‌ها است.

ما الان در سوریه جنگ داریم، در افغانستان هم جنگ داریم. اگر در افغانستان خودشان با خودشان جنگ دارند در سوریه و کشورهای عربی هم افرادی که می‌جنگند از خود اعراب هستند. اگر ما در سوریه مقاومت می‌کنیم چرا به افغانستان کمک انسانی نمی‌کنیم؟

ما به افغانستان خیلی کمک کرده‌ایم. شما نبودید. اصلاً اگر کمک ایران نبود افغانستان از اشغال شوروی آزاد نمی‌شد. همین الان هم افغانستان رسماً بگوید. دولت سوریه از ما رسماً کمک خواسته است. افغانستان بگوید مستشاران نظامی خود را بفرستید تا به ما کمک کنند. ما باید به آن‌جا هم برویم و دفاع کنیم. سوریه خواست که به ما کمک کنید و گفت دارند این‌جا را می‌گیرند. کمک ایران باعث شد که این‌ها شکست خوردند و الا این‌ها همه را گرفته بودند. فقط دمشق مانده بود و بیخ گوش کاخ رئیس جمهور سوریه بودند.

لشکر فاطمیون از افاغنه هستند. در کشور خودشان هم جنگ است. نمی‌دانم به آن‌جا نمی‌روند یا کم می‌روند.

در کشور خودشان جنگ به این معناست که الان افغانستان تقریباً 30، 40 است که جنگ هست. اول شوروی بود. بعد بین خود مجاهدین درگیری شد. بعد طالبان آمد. بعد آمریکایی و انگلیس‌ها و ناتو آمدند. الان باز طالبان حرکت کرده است. حالا بعضی از دوستان می‌گفتند شاید الان 30، 40 درصد افغانستان در دست طالبان است. بعد طالبان اعلام کرده ما آن مواضع اول را نداریم. ما نمی‌خواهیم شیعه بکشیم. حالا آل سعود و آمریکا داعش را به افغانستان فرستاده‌اند و حالا داعش به طالبان می‌گوید شما کافر هستید. ببینید داعش چیست. یعنی الان داعش طالبان را تکفیر می‌کند و سر طالبان را می‌خواهد ببرد. الان آن‌جا یک طرف جنگ طالبان با داعش است که داعش می‌خواهد بیاید و به جای طالبان در آن‌جا مستقر بشود و یک بخشی هم طالبان می‌خواهد حکومت را از دست پایتخت بگیرد چون می‌گوید این‌هایی که در پایتخت هستند نوکر آمریکا هستند و اعلام کرده که ما دیگر قصد حمله به شیعه و جنگ با ایران را نداریم. در عین حال ایران از اول که انقلاب شد تا همین الان از افغانستان دفاع کرده است. بیشترین مهاجر جهان در ایران آمدند که از افغانستان بوده است. نزدیک به سه، چهار میلیون نفر به این‌جا آمده‌اند. هیچ کشوری در دنیا به اندازه‌ی ایران مهاجرپذیر نبوده است. غیر از این که صدها هزار نفر هم از عراق آمدند. کشور ما خودش در تحریم و جنگ از آن‌ها پذیرایی کرد. از آن طرف هم این‌ها هزینه دادند و گفتند مؤمن مرز نمی‌شناسد و هر جا بتواند کمک می‌کند. البته باید ببیند اولویت‌ها چیست. شما می‌دانید که بچه‌های افغانستان در جبهه‌ی جنگ با صدام کنار ما جنگیدند و سه هزار شهید دادند؟ کشور خودشان هم تحت اشغال بود. هم می‌رفتند در افغانستان با روس‌ها و شوروی می‌جنگیدند و هم به جبهه‌ی ما می‌آمدند و می‌جنگیدند. همین فرمانده‌ی فاطمیون که شهید شد در جنگ ایران و عراق جانباز بوده و با صدام می‌جنگیده است. در جنگ‌های افغانستان هم بوده است. بعد بچه‌های ما هم همین‌طور بودند. هم در جبهه‌های خودمان می‌جنگیدند و هم نیروهایی که الان به آن‌ها سپاه قدس می‌گویند در افغانستان می‌جنگیدند. الان هم هستند. الان هم کمک‌های زیادی می‌کنند. پس نگویید چرا ما در سوریه هستیم و به افغانستان کمک نمی‌کنیم. آن‌جا هم هستیم. هر جا بتوانیم باید برویم. و السلام علیکم و رحمت الله.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha